سینه از آتش دل درغم جانانه بسوخت

سید بود کسی که دلش با یار بود و به دیار یار رفت.

نمی دانم چرا هنوز در اندیشه رفتنش مانده ام

زود رفت اما یادش هنوز در سینه ما مانده

نوای تنبورش بغض را می شکست

و صدایش سکوت دل را

همه از او می دانیم آرام آمد و آرام رفت

غریبانه درآتش نگاه نامردان سوخت

 اما دلهای زیادی به خاطرش آتش گرفت  

۲۷ آبان ۸۰  شهر گوتنبرگ سوئد عزیزی را از ماگرفت

سید خلیل عالی نژاد مرشدی که علی مولایش بود

 و حق کلامش .

یادش ، صدایش و نوای تنبورش

 همیشه در دلهامان خواهد ماند.

هو اول و آخر یار

شمشیر عشق بر سر لوح مزار ماست

ما عاشقیم و کشته شدن افتخار ماست

هيچ اگر سايه پذيرد، ما همان سايه هيچيم

ای دف بجز از نام علی داد مکن 

 بجزاز شیوه مردانگیش یاد مکن